خدا_بخل_ندارد
??﷽??
خدا_بخل_ندارد
?استاد عالی:
مرحوم سید حیدر عاملی؛که از بزرگان عرفای شیعه است در قرن هفتم و هشتم هجری در کتاب جامع الاسرارش،در مقدمه اش خودش سه بار قسم می خورد«والله ثم والله ثم والله »ایشان می گوید:من در کنار خانه ی خدا بودم مدتی عباداتی انجام می دادم،پروردگار عالم در یک موقعیتی که حال عجیبی من داشتم ،علمی در سینه من ریخت که اگر تمام درختان قلم بشوند،تمام دریاها مرکب بشوند و جن و انس نویسنده بشود ،عشری از اعشار(یک دهم) آن چیزی که خدا در سینه من ریخت را نمی توانند حساب کنند؛اگر ظرف ظرف باشد که از طرف او بخلی نیست،از طرف او که امساکی نیست،ظرفیت می خواهد تا از خدا بگیرد.
✧❁?اللهم عجل لولیک الفرج
خدا_بخل_ندارد
??﷽??
خدا_بخل_ندارد
?استاد عالی:
مرحوم سید حیدر عاملی؛که از بزرگان عرفای شیعه است در قرن هفتم و هشتم هجری در کتاب جامع الاسرارش،در مقدمه اش خودش سه بار قسم می خورد«والله ثم والله ثم والله »ایشان می گوید:من در کنار خانه ی خدا بودم مدتی عباداتی انجام می دادم،پروردگار عالم در یک موقعیتی که حال عجیبی من داشتم ،علمی در سینه من ریخت که اگر تمام درختان قلم بشوند،تمام دریاها مرکب بشوند و جن و انس نویسنده بشود ،عشری از اعشار(یک دهم) آن چیزی که خدا در سینه من ریخت را نمی توانند حساب کنند؛اگر ظرف ظرف باشد که از طرف او بخلی نیست،از طرف او که امساکی نیست،ظرفیت می خواهد تا از خدا بگیرد.
✧❁?اللهم عجل لولیک الفرج
همنشین موسی علیه السلام ✨
??﷽??
✨همنشین موسی علیه السلام ✨
روزی حضرت موسی در خلوت خویش از خدایش سئوال می کند : آیا کسی هست که با من وارد بهشت گردد؟ خطاب میرسد: آری! موسی پرسید: آن شخص کیست؟
خطاب میرسد: او مرد قصابی است در فلان محله، موسی می پرسد: میتوانم به دیدن او بروم ؟ خطاب میرسد: مانعی ندارد !
فردای آن روز موسی به محل مربوطه رفته و مرد قصاب را ملاقات می کند و می گوید : من مسافری گم کرده راه هستم، آیا می توانم شبی را مهمان تو باشم؟ قصاب در جواب می گوید: مهمان حبیب خداست ، کمی بنشین تا کارم را انجام دهم ، آن گاه با هم به خانه می رویم!
موسی با کنجکاوی وافری به حرکات مرد قصاب می نگرد و می بیند که او قسمتی از گوشت ران گوسفند را برید و قسمتی از جگر آنرا جدا کرد در پارچه ای پیچید و… کنار گذاشت .
ساعتی بعد قصاب می گوید: کار من تمام است برویم، سپس با موسی به خانه قصاب می روند و به محض ورود به خانه، رو به موسی کرده و می گوید: لحظه ای تامل کن!
مرد پیرزنی را با مهربانی مورد دلجویی قرار داد، دستی بر صورت پیرزن کشید، سپس با آرامش و صبر و حوصله مقداری غذا به او داد، دست و صورت او را تمیز کرد و خطاب به پیرزن گفت مادرجان دیگر کاری نداری ، و پیرزن می گوید:
پسرم ان شاءالله که در بهشت همنشین موسی شوی.
سپس قصاب پیش موسی آمده و با تبسمی می گوید: او مادر من است و آن قدر پیر شده که مجبورم او را این گونه نگهداری کنم و از همه جالب تر آن که همیشه این دعا را برای من می خواند که “انشاء الله در بهشت با موسی همنشین شوی!”
چه دعایی !! آخر من کجا و بهشت کجا ؟ آن هم با موسی!
موسی لبخندی می زند و به قصاب می گوید: من موسی هستم و تو یقیناً به خاطر دعای مادر در بهشت همنشین من خواهی شد!
✧❁?اللهم عجل لولیک الفرج?❁✧
شب قدر
? ۲۰ نکته برای احیاء شبهای قدر
۱. شباهت قدر و قیامت را حس کنیم
۲. امیدوار باشیم و به کم قانع نباشیم
۳. بیقراری برای خدا (خود خدا را بخواهیم)
۴. مؤمنان مثل گنهکاران، گنهکاران مثل مؤمنان
۵. جلب محبت خدا با محبت به دیگران
۶. بزرگوار باشیم (فقط برای خود و اطرافیان خود دعا نکنیم)
۷. رسیدگی به نیازمندان، محبت به بستگان
۸. محبت به والدین، دعا برای پدر معنوی جامعه
۹. طلب معیشت خوب و نابودی فقیرسازان
۱۰. حضور در جمع مردم
(لااقل بخشی از شب از نور نیّت دیگران بهره مندی شویم)
۱۱. دعای مناسب حال
۱۲. کمی قرآن
۱۳. تفکر و محاسبۀ نفس (دلمان از کوتاهیهایمان بگیرد)
۱۴. اندیشیدن به لحظۀ وداع و مرور وصیتنامه
۱۵. از فکر و ذکر علی(ع) غافل نشویم
۱۶. خود را در محضر حضرت ولیعصر(عج) ببینیم
۱۷. کمی مشارطه و برنامهریزی برای آینده
۱۸. شب قدر سوم، شب دعا برای ظهور
۱۹. دعا برای عاقبت بهخیری و شهادت
۲۰. زیارت امام حسین(ع) و فاتحه برای شهدا ؛ به ویژه شهدای مدافع حرم که امنیتمان مدیونشان است.
?التماس دعا
?علیرضا پناهیان- ۱۸ رمضان ۱۳۹۵