تکریم فرزند در بیان امام سجاد(علیه السلام)
امام چهارم(علیه السلام) در مسیر تربیت فرزندان همیشه با محبّت و احترام رفتار مینمود. هنگام نصیحت کردن تحقیرشان نمیکرد، تا مبادا غریزهی کمال جویی آنان سرکوب شود. حضرت زینالعابدین(علیه السلام) به عنوان یک مربّی و نیز معلّم به نقش دعا، مناجات و نیز غذای پاک و حلال، و انتخاب دوستان نیک برای فرزندان را توصیه میفرماید:
الهی اُمدُد لی فی اَعْمارِهِم، وزِدلی فی ءاجالِهِم، و ربِّ لی صغیرَهُم و قوِّلی ضَعیفَهُم، واَصِحَّ لی أبدانَهم و أدیانَهُم وأخلاقَهُِم، و عافِهِم فی أنفُسِهِم و فی جَوارِحِهم، وفی کُلِّ ما عُنیتُ بِهِ مِن أمرهِم، وأدْرِرْلی و علی یدی أرزاقَهُِم..خدایا عمرشان را برای من دراز گردان، و مدت زندگانیشان را بسیار نما، و خردسالانشان را برای من پرورش ده و ناتوانانشان را نیرومند ساز، و تنهای ایشان و آیینها و خوهایشان را برای من سالم بدار، و در جانها و اندامشان و در هرچه از کار ایشان میکوشم تندرستی ده، و روزیهایشان را برای من و به دست من فراوان گردان، … .
امام(علیه السلام)، یکی از ادعیهی صحیفه را به فرزندان اختصاص داد و در آن از خدا درخواست نمود که در تربیت و تأدیب و نیکی به فرزندان، او را یاری کند: وَاَعنّی عَلی تَربیتِهِم و تأدیبِهم و بِرّهم
امام با استعانت از خداوند برای تربیت فرزندان بر اهمیّت آن تأکید میکند، و از این طریق مربّیان و والدین را به این امر مهم فرا میخواند. گرچه امام(علیه السلام) به عنوان مربّی، تمام شرایط یک مربّی خوب را داراست، اما مقصود از این جملات تعلیم شیوهی درست تربیت کودکان است. از نظر امام(علیه السلام) نقطهی آغاز تربیت، توکل بر خدا و تربیت خویشتن است، و کسی میتواند مربّی خوبی باشد که پیش از دیگران به تربیت خود بپردازد. همچنان که در رسالهی حقوق میفرماید:
وَامّا حَقُّ وَلَدِکَ فتَعْلمَ أنّهُ مِنکَ، وَمضافٌ إلیکَ فی عاجِل الدّنیا بِخَیرِهِ وَشرِّهِ، وَأنّکَ مسؤولٌ عَمّا وُلِّیتَهُ مِن حُسنِ الاَدبِ، والدَّلالةِ عَلَی ربّهِ، والمَعُونَةِ لَهُ علی طاعَتِه فیک و فی نفسه، فَمُثابٌ علی ذلکَ و مُعاقَبٌ، فأعْمَلْ فِی أمْرِه عَمَلَ المتزیّن بِحُسنِ أثرِهِ عَلیه فی عَاجِل الدّنیا حق فرزندت این است که بدانی او از تو است و خوبی و بدی او در دنیا بستگی به تو دارد و تو که سرپرستی او را به عهده گرفتهای مسؤول تربیت و راهنماییاش به سوی خداوند و اطاعت او هستی، پس دربارهی او مانند کسی عمل کن که کارش را در این دنیا به حسن اثر خویش آراسته میکند، …..
نکتهی دیگر این است که در بیانات فوق، امام(علیه السلام) همهی مربّیان را به رشد همه جانبه و متوازن شخصیّت متربّی در همهی ابعاد عقلی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی و جسمی توجه میدهد.
احترام امام سجاد(علیه السلام) به فرزندان و کودکان در مسیر تعلیم و تربیت است. این شیوه برای مربّیان و متربیّان درس آموز و بهترین اسوهی عمل است. حاصل تکریم فرزندان در سیرهی امام چهارم(علیه السلام) شخصیّتهای بزرگی همچون امام محمدباقر(علیه السلام) است که خود نیز به عنوان معلّم و مربّی بزرگ تعلیم و تربیت انسانها به شمار میآید. آن هنگام که امام(علیه السلام) قصد معرفی فرزند خویش (امام پنجم) را به فردی دارد، ضمن اشاره به ایشان میفرماید: إنّه وصیّی و وارِثی وَ عیْبَةُ عِلمی وَمعدِنُ العِلمِ و باقِر العِلم؛ او وارث، جانشین (امام بعد از من) و صندوق علم من و شکافندهی علم است.
دعای سی وهفتم صحیفه سجادیه (دعادر اعتراف به تقصیر از اداى شکر)
وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السّلَامُ إِذَا اعْتَرَفَ بِالتّقْصِیرِ عَنْ تَأْدِیَةِ الشّکْرِ
اللّهُمّ إِنّ أَحَداً لَا یَبْلُغُ مِنْ شُکْرِکَ غَایَةً إِلّا حَصَلَ عَلَیْهِ مِنْ إِحْسَانِکَ مَا یُلْزِمُهُ شُکْراً.
وَ لَا یَبْلُغُ مَبْلَغاً مِنْ طَاعَتِکَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ إِلّا کَانَ مُقَصّراً دُونَ اسْتِحْقَاقِکَ بِفَضْلِکَ
فَأَشْکَرُ عِبَادِکَ عَاجِزٌ عَنْ شُکْرِکَ،
وَ أَعْبَدُهُمْ مُقَصّرٌ عَنْ طَاعَتِکَ
لَا یَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ،
وَ لَا أَنْ تَرْضَى عَنْهُ بِاسْتِیجَابِهِ
فَمَنْ غَفَرْتَ لَهُ فَبِطَوْلِکَ،
وَ مَنْ رَضِیتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِکَ
تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ،
وَ تُثِیبُ عَلَى قَلِیلِ مَا تُطَاعُ فِیهِ حَتّى کَأَنّ شُکْرَ عِبَادِکَ الّذِی أَوْجَبْتَ عَلَیْهِ ثَوَابَهُمْ وَ أَعْظَمْتَ عَنْهُ جَزَاءَهُمْ أَمْرٌ مَلَکُوا اسْتِطَاعَةَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَکَ فَکَافَیْتَهُمْ،
أَوْ لَمْ یَکُنْ سَبَبُهُ بِیَدِکَ فَجَازَیْتَهُمْ
بَلْ مَلَکْتَ یَا إِلَهِی أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ یَمْلِکُوا عِبَادَتَکَ،
وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ یُفِیضُوا فِی طَاعَتِکَ،
وَ ذَلِکَ أَنّ سُنّتَکَ الْإِفْضَالُ،
وَ عَادَتَکَ الْإِحْسَانُ،
وَ سَبِیلَکَ الْعَفْوُ
فَکُلّ الْبَرِیّةِ مُعْتَرِفَةٌ بِأَنّکَ غَیْرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ،
وَ شَاهِدَةٌ بِأَنّکَ مُتَفَضّلٌ عَلَى مَنْ عَافَیْتَ،
وَ کُلٌّ مُقِرٌّ عَلَى نَفْسِهِ بِالتّقْصِیرِ عَمّا اسْتَوْجَبْت
فَلَوْ لَا أَنّ الشّیْطَانَ یَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ،
وَ لَوْ لَا أَنّهُ صَوّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقّ مَا ضَلّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَالٌّ
فَسُبْحَانَکَ مَا أَبْیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَةِ مَنْ أَطَاعَکَ أَوْ عَصَاکَ تَشْکُرُ لِلْمُطِیعِ مَا أَنْتَ تَوَلّیْتَهُ لَهُ،
وَ تُمْلِی لِلْعَاصِی فِیمَا تَمْلِکُ مُعَاجَلَتَهُ فِیهِ.
أَعْطَیْتَ کُلّا مِنْهُمَا مَا لَمْ یَجِبْ لَهُ،
وَ تَفَضّلْتَ عَلَى کُلٍّ مِنْهُمَا بِمَا یَقْصُرُ عَمَلُهُ عَنْهُ.
وَ لَوْ کَافَأْتَ الْمُطِیعَ عَلَى مَا أَنْتَ تَوَلّیْتَهُ لَأَوْشَکَ أَنْ یَفْقِدَ ثَوَابَکَ،
وَ أَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُکَ،
وَ لَکِنّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیْتَهُ عَلَى الْمُدّةِ الْقَصِیرَةِ الْفَانِیَةِ بِالْمُدّةِ الطّوِیلَةِ الْخَالِدَةِ،
وَ عَلَى الْغَایَةِ الْقَرِیبَةِ الزّائِلَةِ بِالْغَایَةِ الْمَدِیدَةِ الْبَاقِیَةِ.
ثُمّ لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِیمَا أَکَلَ مِنْ رِزْقِکَ الّذِی یَقْوَى بِهِ عَلَى طَاعَتِکَ،
وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَى الْمُنَاقَشَاتِ فِی الْآلَاتِ الّتِی تَسَبّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَى مَغْفِرَتِکَ،
وَ لَوْ فَعَلْتَ ذَلِکَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِیعِ مَا کَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَةِ مَا سَعَى فِیهِ جَزَاءً لِلصّغْرَى مِنْ أَیَادِیکَ وَ مِنَنِکَ،
وَ لَبَقِیَ رَهِیناً بَیْنَ یَدَیْکَ بِسَائِرِ نِعَمِکَ،
فَمَتَى کَانَ یَسْتَحِقّ شَیْئاً مِنْ ثَوَابِکَ لَا مَتَى
هَذَا یَا إِلَهِی حَالُ مَنْ أَطَاعَکَ،
وَ سَبِیلُ مَنْ تَعَبّدَ لَکَ،
فَأَمّا الْعَاصِی أَمْرَکَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْیَکَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِکَ لِکَیْ یَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِی مَعْصِیَتِکَ حَالَ الْإِنَابَةِ إِلَى طَاعَتِکَ،
وَ لَقَدْ کَانَ یَسْتَحِقّ فِی أَوّلِ مَا هَمّ بِعِصْیَانِکَ کُلّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِیعِ خَلْقِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ.
فَجَمِیعُ مَا أَخّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَیْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النّقِمَةِ وَ الْعِقَابِ تَرْکٌ مِنْ حَقّکَ،
وَ رِضًى بِدُونِ وَاجِبِکَ
فَمَنْ أَکْرَمُ یَا إِلَهِی مِنْکَ،
وَ مَنْ أَشْقَى مِمّنْ هَلَکَ عَلَیْکَ لَا مَنْ فَتَبَارَکْتَ أَنْ تُوصَفَ إِلّا بِالْإِحْسَانِ،
وَ کَرُمْتَ أَنْ یُخَافَ مِنْکَ إِلّا الْعَدْلُ،
لَا یُخْشَى جَوْرُکَ عَلَى مَنْ عَصَاکَ،
وَ لَا یُخَافُ إِغْفَالُکَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاکَ،
فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ،
وَ هَبْ لِی أَمَلِی،
وَ زِدْنِی مِنْ هُدَاکَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَى التّوْفِیقِ فِی عَمَلِی،
إِنّکَ مَنّانٌ کَرِیمٌ.
دعادر اعتراف به تقصیر از اداى شکر:
خداوندا کسى در مسئله شکر به حدّى نمى رسد مگر آنکه احسان دیگر تو او را
به شکرى دیگر ملزم مى کند،
و از طاعتت به اندازه اى دست نمى یابد - گرچه
بکوشد- جز اینکه در برابر آنچه شایسته فضل توست مقصّر است،
بنابر این شاکرترین
بندگانت از شکر تو ناتوان،
و عابدترین بندگانت از طاعتت مقصّر است،
کسى مستوجب آن نیست که از باب استحقاق او را مورد مغفرت قرار دهى،
یا بر اساس سزاوارى از او
خشنود باشى،
پس هر که را بیامرزى از احسان توست،
و از هر که خشنود شوى در اثر
تفضل توست،
عمل اندک را که بپذیرى از باب فضل پذیرفته اى،
و طاعت مختصر را
مزد مى دهى،
تا آنجا که گویى شکر بندگانت که بدان سبب پاداششان را واجب ساخته اى
و اجرشان را از آن رو بزرگ ساخته اى مسئله اى است که در برابر تو قدرت روى برتافتن از آن را
داشته اند و از این جهت پاداششان دادى،
یا گویى سبب آن شکر به دست تو نبوده و بدین خاطر به ایشان اجر بخشیدى،
بلکه
اى خداى من مالک امر ایشان بوده اى پیش از آنکه ایشان مالک عبادت تو شوند،
و مزدشان
را پیش از اینکه به طاعتت اقدام کنند آماده کرده اى،
زیرا که آئینت
انعام،
و عادتت احسان،
و راهت عفو و بخشش است.
از این رو همه آفریدگان
معترفند که تو درباره هر که عقوبتش کنى ستم نکرده اى،
و شاهدند که هر که را ببخشى
در حقّش تفضل فرموده اى،
و همگان درباره خویش به تقصیر نسبت به آنچه سزاوار آنى
معترفند.
بنابراین اگر شیطان ایشان را از طاعتت نفریبد هیچ عصیان گرى تو را
معصیت نکند،
و اگر شیطان باطل را در نظرشان به صورت حق جلوه ندهد
هیچ گمراهى از راه تو منحرف نشود،
پس منزّهى تو،
چه آشکار است بزرگواریت در
معامله باکسى که تو را اطاعت کرده یا عصیان نموده: مطیع را در مقابل آنچه خود برایش فراهم آورده اى
پاداش مى دهى،
و معصیت کار را در آنچه تعجیل در کیفرش به دست توست مهلت مى دهى،
به هر یک از آن دو نفر عطایى نموده اى که مستحق آن نبوده،
و به هر یک تفضّلى فرموده اى
که عملش از آن قاصر است،
و اگر مطیع را بر آنچه حضرتت او را بر آن گماشته اى (نه بر عمل خودش) جزا مى دادى
بیم آن بود که ثوابت را از دست بدهد،
و نعمتت از او زایل شود،
ولى تو
به بزرگوارى خود در برابر مدت کوتاه از دست رفتنى به مدّتى طولانى
و همیشگى،
و در مقابل مدت نزدیک گذرا با مدت دامنه دار جاوید او را پاداش
دادى،
سپس در برابر رزقى که از سفره نعمت تو خورده تا به سبب
آن بر طاعتت نیرو گیرد با او معامله پایاپاى نکردى،
و از او بازپرسى دقیق درباره ابزارى که آنها را
سبب رسیدن به مغفرتت قرار داده ننمودى،
و اگر با مطیع چنین رفتار
مى نمودى تمام حاصل دسترنج و سعى و زحمت او در مقابل کوچک ترین نعمتها و
عطاهایت از دست مى رفت،
و در پیشگاه مقدّست به خاطر سایر نعمتهایت در گرو مى ماند،
پس چه زمانى شایستگى چیزى از ثواب تو را مى داشت،
نه،
هیچ گاه!! این است -خداى من-
حال آن که تو را فرمان برده،
و سرنوشت کسى که به عبادت تو اقدام نموده،
و اما آن که از تو نافرمانى کرده
و نهى تو را مرتکب شده پس عجله - در انتقام از او نکردى،
تا مگر به جاى
حال معصیت تو حال برگشت به طاعت تو گزیند،
در صورتى که او
در اولین بارى که بر عصیان تو همّت نموده مستحق تمام عقوبتهایى که براى جمیع
بندگانت مهیّا نموده اى گشته،
پس هر عذابى که از او به تأخیر انداخته اى،
و هر سطوت انتقام و عقابى که از او بازپس داشته اى حق قطعى توست که
وامى گذارى،
و به کمتر از آنچه استحقاق توست رضا داده اى.
پس -اى خداى من- کریم تر از تو کیست؟
و بدبخت تر از کسى که به سبب مخالفت با تو هلاک شده،
چه کسى است؟ نه،
هیچ کس! پس تو والاتر از آنى
که جز به احسان وصف شوى،
و منزّه از آنى که جز از جهت عدل از تو
بترسند،
بیم جور و جفا به معصیت کار از تو نمى رود،
و ترس واگذاشتن
پاداش کسی که تورا به عبادت خشنودساخته درکار نیست،
پس بر محمد و آلش درود فرست،
و آرزوى
مرا برآور،
و هدایتت را آن گونه بر من افزایش ده که به سبب آن توفیق در کار
خویش یابم،
زیرا که تو بخشنده کریمى.
منو
دعای بیست و نهم صحیفه سجادیه( نيايش آن حضرت هنگامي كه روزي بر او تنگ ميشد)
متن دعا:
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا قُتِّرَ عَلَيْهِ الرِّزْق :
اللَّهُمَّ إِنَّكَ ابْتَلَيْتَنَا فِي أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظَّنِّ، وَ فِي آجَالِنَا بِطُولِ الْأَمَلِ حَتَّى الْتَمَسْنَا أَرْزَاقَكَ مِنْ عِنْدِ الْمَرْزُوقِينَ، وَ طَمِعْنَا بِآمَالِنَا فِي أَعْمَارِ الْمُعَمَّرِينَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَبْ لَنَا يَقِيناً صَادِقاً تَكْفِينَا بِهِ مِنْ مَئُونَةِ الطَّلَبِ، وَ أَلْهِمْنَا ثِقَةً خَالِصَةً تُعْفِينَا بِهَا مِنْ شِدَّةِ النَّصَبِ وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِكَ فِي وَحْيِكَ، وَ أَتْبَعْتَهُ مِنْ قَسَمِكَ فِي كِتَابِكَ، قَاطِعاً لِاهْتِمَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِي تَكَفَّلْتَ بِهِ، وَ حَسْماً لِلِاشْتِغَالِ بِمَا ضَمِنْتَ الْكِفَايَةَ لَهُ فَقُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ الْأَصْدَقُ، وَ أَقْسَمْتَ وَ قَسَمُكَ الْأَبَرُّ الْأَوْفَى وَ فِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ. ثُمَّ قُلْتَ فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُون.َ
ترجمه دعا:
نيايش آن حضرت هنگامي كه روزي بر او تنگ ميشد
خدايا، تو مارا به بدگماني در روزيهايمان، و به آرزوي دراز در مدت عمرمان، آزمودي، تا آن جا كه روزيهاي تو را از روزي خوارانت طلب كرديم، و به سبب آرزوهاي دراز، در عمرِ پيرانِ كهنسال طمع ورزيديم.
پس بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را يقيني درست عطا فرما كه با آن از رنج طلب بياساييم، و اطميناني خالص به ما ببخش كه دشواريِ كارها را از ما بردارد.
آن وعدهاي را كه در وحي بر پيامبرت آشكارا بيان داشتهاي و در پي آن در كتاب خود بدان سوگند ياد كردهاي، سبب قرار ده تا دل مشغولي ما را به رزقي كه خود آن را بر عهده گرفتهاي، و كاري كه سامان دادن آن را ضمانت كردهاي پايان دهد.
تو خود گفتهاي، و گفتهي تو راستترين گفتار است، و سوگند خوردهاي، و سوگند تو راستترين سوگند است، كه «روزيتان و آنچه به شما وعده داده ميشود، در آسمان است.»
و آن گاه فرمودهاي: «سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين سخن حق است، مثل آن سخن كه ميگوييد.»
دعای بیست و ششم صحیفه سجادیه(نيايش آن حضرت براي همسايگان و دوستانش)
متن دعا:
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِجِيرَانِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ إِذَا ذَكَرَهُم :
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ تَوَلَّنِي فِي جِيرَانِي وَ مَوَالِيَّ الْعَارِفِينَ بِحَقِّنَا، وَ الْمُنَابِذِينَ لِأَعْدَائِنَا بِأَفْضَلِ وَلَايَتِكَ. وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَةِ سُنَّتِكَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِكَ فِي إِرْفَاقِ ضَعِيفِهِمْ، وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ، وَ عِيَادَةِ مَرِيضِهِمْ، وَ هِدَايَةِ مُسْتَرْشِدِهِمْ، وَ مُنَاصَحَةِ مُسْتَشِيرِهِمْ، وَ تَعَهُّدِ قَادِمِهِمْ، وَ كِتْمَانِ أَسْرَارِهِمْ، وَ سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ، وَ نُصْرَةِ مَظْلُومِهِمْ، وَ حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ، وَ الْعَوْدِ عَلَيْهِمْ بِالْجِدَةِ وَ الْإِفْضَالِ، وَ إِعْطَاءِ مَا يَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّؤَالِ وَ اجْعَلْنِي اللَّهُمَّ أَجْزِي بِالْإِحْسَانِ مُسِيئَهُمْ، وَ أُعْرِضُ بِالتَّجَاوُزِ عَنْ ظَالِمِهِمْ، وَ أَسْتَعْمِلُ حُسْنَ الظَّنِّ فِي كَافَّتِهِمْ، وَ أَتَوَلَّى بِالْبِرِّ عَامَّتَهُمْ، وَ أَغُضُّ بَصَرِي عَنْهُمْ عِفَّةً، وَ أُلِينُ جَانِبِي لَهُمْ تَوَاضُعاً، وَ أَرِقُّ عَلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ مِنْهُمْ رَحْمَةً، وَ أُسِرُّ لَهُمْ بِالْغَيْبِ مَوَدَّةً، وَ أُحِبُّ بَقَاءَ النِّعْمَةِ عِنْدَهُمْ نُصْحاً، وَ أُوجِبُ لَهُمْ مَا أُوجِبُ لِحَامَّتِي، وَ أَرْعَى لَهُمْ مَا أَرْعَى لِخَاصَّتِي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنِي مِثْلَ ذَلِكَ مِنْهُمْ، وَ اجْعَلْ لِي أَوْفَى الْحُظُوظِ فِيمَا عِنْدَهُمْ، وَ زِدْهُمْ بَصِيرَةً فِي حَقِّي، وَ مَعْرِفَةً بِفَضْلِي حَتَّى يَسْعَدُوا بِي وَ أَسْعَدَ بِهِمْ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.
ترجمه دعا:
نيايش آن حضرت براي همسايگان و دوستانش
خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا به نيكوترين شيوه ياري فرما، تا حقگزار همسايگان و دوستان خود باشم كه به حقّ ما آشنايند و با دشمنان ما در ستيز.
و توفيقشان ده كه سنّت و آيين تو را برپا دارند و رفتارهاي نيكو را كه تو فرمودهاي، فرا گيرند: ناتوانانِ خود را مدد رسانند و نيازشان را برآورده سازند؛ از بيماران خود عيادت كنند؛ راهجويانشان را هدايت نمايند؛ مشورت كنندگان را اندرز دهند؛ به پيشواز مسافران خويش روند؛ رازهايشان را پنهان كنند؛ كاستيهايشان را بپوشانند؛ ستم ديدگان خود را ياري رسانند؛ آنان را در زندگي خود شريك كنند؛ دارايي و بخششهاي خود را از ديگران دريغ نورزند؛ و آنچه را بايسته است، به ايشان ببخشند، پيش از آن كه نياز خواهند.
خدايا، مرا بر آن دار كه رفتار همسايگان و دوستانِ بدكردار خود را به نيكي پاسخ دهم و از ستگرشان درگذرم، بيآن كه به ايشان ستم نمايم، و دربارهي همهشان گمانِ نيك بَرَم و جملگي آنان را با مهرباني و نيك مدد رسانم. به خاطر پاك دامني ديده از نارواي آنان بربندم، و از سَرِ فروتني، با ايشان به نرمي رفتار كنم، و دلسوز بلا ديدگانشان باشم. در نبودشان مهر آنان را در قلبم نگه دارم و از سرِ خيرخواهي بقاي نعمت را براي آنان دوست بدارم. هر چه را براي خويشان خود ميخواهم، براي آنان نيز بخواهم، و هر حقي را كه براي نزديكانِ خود نگه ميدارم، براي آنان هم نگه دارم.
خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و چنان كن كه آنچه من براي ايشان خواستهام، آنان نيز همانند آن را براي من خواستار شوند. از نيكوترين بهرهها كه نزد ايشان است، مرا ارزاني كن، و بينش آنان را فزوني ده تا حقّ مرا به نيكي بگزارند و فضل مرا پيشتر بشاسند، تا ايشان به وسيلهي من به نيك بختي رسند و من به وسيلهي ايشان. دعايم را به اجابت رسان. اي پروردگار هستيها.
دعای شانزدهم صحیفه سجادیه(نيايش آن حضرت در آمرزش خواهي)
متن دعا:
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا اسْتَقَالَ مِنْ ذُنُوبِهِ، أَوْ تَضَرَّعَ فِي طَلَبِ الْعَفْوِ عَنْ عُيُوبِهِ:
اللَّهُمَّ يَا مَنْ بِرَحْمَتِهِ يَسْتَغيثُ الْمُذْنِبُونَ وَ يَا مَنْ إِلَى ذِكْرِ إِحْسَانِهِ يَفْزَعُ الْمُضْطَرُّونَ وَ يَا مَنْ لِخِيفَتِهِ يَنْتَحِبُ الْخَاطِئُونَ يَا أُنْسَ كُلِّ مُسْتَوْحِشٍ غَرِيبٍ ، وَ يَا فَرَجَ كُلِّ مَكْرُوبٍ كَئِيبٍ ، وَ يَا غَوْثَ كُلِّ مَخْذُولٍ فَرِيدٍ ، وَ يَا عَضُدَ كُلِّ مُحْتَاجٍ طَرِيدٍ أَنْتَ الَّذِي وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً وَ أَنْتَ الَّذِي جَعَلْتَ لِكُلِّ مَخْلُوقٍ فِي نِعَمِكَ سَهْماً وَ أَنْتَ الَّذِي عَفْوُهُ أَعْلَى مِنْ عِقَابِهِ وَ أَنْتَ الَّذِي تَسْعَى رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ . وَ أَنْتَ الَّذِي عَطَاؤُهُ أَكْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ . وَ أَنْتَ الَّذِي اتَّسَعَ الْخَلَائِقُ كُلُّهُمْ فِي وُسْعِهِ . وَ أَنْتَ الَّذِي لَا يَرْغَبُ فِي جَزَاءِ مَنْ أَعْطَاهُ . وَ أَنْتَ الَّذِي لَا يُفْرِطُ فِي عِقَابِ مَنْ عَصَاهُ . وَ أَنَا ، يَا إِلَهِي ، عَبْدُكَ الَّذِي أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ فَقَالَ لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ ، هَا أَنَا ذَا ، يَا رَبِّ ، مَطْرُوحٌ بَيْنَ يَدَيْكَ . أَنَا الَّذِي أَوْقَرَتِ الْخَطَايَا ظَهْرَهُ ، وَ أَنَا الَّذِي أَفْنَتِ الذُّنُوبُ عُمُرَهُ ، وَ أَنَا الَّذِي بِجَهْلِهِ عَصَاكَ ، وَ لَمْ تَكُنْ أَهْلًا مِنْهُ لِذَاكَ . هَلْ أَنْتَ ، يَا إِلَهِي ، رَاحِمٌ مَنْ دَعَاكَ فَأُبْلِغَ فِي الدُّعَاءِ أَمْ أَنْتَ غَافِرٌ لِمَنْ بَكَاكَ فَأُسْرِعَ فِي الْبُكَاءِ أَمْ أَنْتَ مُتَجَاوِزٌ عَمَّنْ عَفَّرَ لَكَ وَجْهَهُ تَذَلُّلًا أَمْ أَنْتَ مُغْنٍ مَنْ شَكَا إِلَيْكَ ، فَقْرَهُ تَوَكُّلًا إِلَهِي لَا تُخَيِّبْ مَنْ لَا يَجِدُ مُعْطِياً غَيْرَكَ ، وَ لَا تَخْذُلْ مَنْ لَا يَسْتَغْنِي عَنْكَ بِأَحَدٍ دُونَكَ .
إِلَهِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ لَا تُعْرِضْ عَنِّي وَ قَدْ أَقْبَلْتُ عَلَيْكَ ، وَ لَا تَحْرِمْنِي وَ قَدْ رَغِبْتُ إِلَيْكَ ، وَ لَا تَجْبَهْنِي بِالرَّدِّ وَ قَدِ انْتَصَبْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ . أَنْتَ الَّذِي وَصَفْتَ نَفْسَكَ بِالرَّحْمَةِ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ ارْحَمْنِي ، وَ أَنْتَ الَّذِي سَمَّيْتَ نَفْسَكَ بِالْعَفْوِ فَاعْفُ عَنِّي قَدْ تَرَى يَا إِلَهِي ، فَيْضَ دَمْعِي مِنْ خِيفَتِكَ ، وَ وَجِيبَ قَلْبِي مِنْ خَشْيَتِكَ ، وَ انْتِقَاضَ جَوَارِحِي مِنْ هَيْبَتِكَ كُلُّ ذَلِكَ حَيَاءٌ مِنْكَ لِسُوءِ عَمَلِي ، وَ لِذَاكَ خَمَدَ صَوْتِي عَنِ الْجَأْرِ إِلَيْكَ ، وَ كَلَّ لِسَانِي عَنْ مُنَاجَاتِكَ .
يَا إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ فَكَمْ مِنْ عَائِبَةٍ سَتَرْتَهَا عَلَيَّ فَلَمْ تَفْضَحْنِي ، وَ كَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطَّيْتَهُ عَلَيَّ فَلَمْ تَشْهَرْنِي ، وَ كَمْ مِنْ شَائِبَةٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِكْ عَنِّي سِتْرَهَا ، وَ لَمْ تُقَلِّدْنِي مَكْرُوهَ شَنَارِهَا ، وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ يَلْتَمِسُ مَعَايِبِي مِنْ جِيرَتِي ، وَ حَسَدَةِ نِعْمَتِكَ عِنْدِي ثُمَّ لَمْ يَنْهَنِي ذَلِكَ عَنْ أَنْ جَرَيْتُ إِلَى سُوءِ مَا عَهِدْتَ مِنِّي فَمَنْ أَجْهَلُ مِنِّي ، يَا إِلَهِي بِرُشْدِهِ وَ مَنْ أَغْفَلُ مِنِّي عَنْ حَظِّهِ وَ مَنْ أَبْعَدُ مِنِّي مِنِ اسْتِصْلَاحِ نَفْسِهِ حِينَ أُنْفِقُ مَا أَجْرَيْتَ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ فِيمَا نَهَيْتَنِي عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِكَ وَ مَنْ أَبْعَدُ غَوْراً فِي الْبَاطِلِ ، وَ أَشَدُّ إِقْدَاماً عَلَى السُّوءِ مِنِّي حِينَ أَقِفُ بَيْنَ دَعْوَتِكَ وَ دَعْوَةِ الشَّيْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ عَلَى غَيْرِ عَمًى مِنِّي فِي مَعْرِفَةٍ بِهِ وَ لَا نِسْيَانٍ مِنْ حِفْظِي لَهُ وَ أَنَا حِينَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ مُنْتَهَى دَعْوَتِكَ إِلَى الْجَنَّةِ ، وَ مُنْتَهَى دَعْوَتِهِ إِلَي النَّارِ .
سُبْحَانَكَ مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَى نَفْسِي ، وَ أُعَدِّدُهُ مِنْ مَكْتُومِ أَمْرِي . وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ أَنَاتُكَ عَنِّي ، وَ إِبْطَاؤُكَ عَنْ مُعَاجَلَتِي ، وَ لَيْسَ ذَلِكَ مِنْ كَرَمِي عَلَيْكَ ، بَلْ تَأَنِّياً مِنْكَ لِي ، وَ تَفَضُّلًا مِنْكَ عَلَيَّ لِأَنْ أَرْتَدِعَ عَنْ مَعْصِيَتِكَ الْمُسْخِطَةِ ، وَ أُقْلِعَ عَنْ سَيِّئَاتِيَ الْمُخْلِقَةِ ، وَ لِأَنَّ عَفْوَكَ عَنِّي أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ عُقُوبَتِي بَلْ أَنَا ، يَا إِلَهِي ، أَكْثَرُ ذُنُوباً ، وَ أَقْبَحُ آثَاراً ، وَ أَشْنَعُ أَفْعَالًا ، وَ أَشَدُّ فِي الْبَاطِلِ تَهَوُّراً ، وَ أَضْعَفُ عِنْدَ طَاعَتِكَ تَيَقُّظاً ، وَ أَقَلُّ لِوَعِيدِكَ انْتِبَاهاً وَ ارْتِقَاباً مِنْ أَنْ أُحْصِيَ لَكَ عُيُوبِي ، أَوْ أَقْدِرَ عَلَى ذِكْرِ ذُنُوبِي . وَ إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِي طَمَعاً فِي رَأْفَتِكَ الَّتِي بِهَا صَلَاحُ أَمْرِ الْمُذْنِبِينَ ، وَ رَجَاءً لِرَحْمَتِكَ الَّتِي بِهَا فَكَاكُ رِقَابِ الْخَاطِئِينَ .
اللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِي قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَعْتِقْهَا بِعَفْوِكَ ، وَ هَذَا ظَهْرِي قَدْ أَثْقَلَتْهُ الْخَطَايَا ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ خَفِّفْ عَنْهُ بِمَنِّكَ يَا إِلَهِي لَوْ بَكَيْتُ إِلَيْكَ حَتَّى تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَيْنَيَّ ، وَ انْتَحَبْتُ حَتَّى يَنْقَطِعَ صَوْتِي ، وَ قُمْتُ لَكَ حَتَّى تَتَنَشَّرَ قَدَمَايَ ، وَ رَكَعْتُ لَكَ حَتَّى يَنْخَلِعَ صُلْبِي ، وَ سَجَدْتُ لَكَ حَتَّى تَتَفَقَّأَ حَدَقَتَايَ ، وَ أَكَلْتُ تُرَابَ الْأَرْضِ طُولَ عُمُرِي ، وَ شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِي ، وَ ذَكَرْتُكَ فِي خِلَالِ ذَلِكَ حَتَّى يَكِلَّ لِسَانِي ، ثُمَّ لَمْ أَرْفَعْ طَرْفِي إِلَى آفَاقِ السَّمَاءِ اسْتِحْيَاءً مِنْكَ مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِكَ مَحْوَ سَيِّئَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْ سَيِّئَاتِي . وَ إِنْ كُنْتَ تَغْفِرُ لِي حِينَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَكَ ، وَ تَعْفُو عَنِّي حِينَ أَسْتَحِقُّ عَفْوَكَ فَإِنَّ ذَلِكَ غَيْرُ وَاجِبٍ لِي بِاسْتِحْقَاقٍ ، وَ لَا أَنَا أَهْلٌ لَهُ بِاسْتِيجَابٍ ، إِذْ كَانَ جَزَائِي مِنْكَ فِي أَوَّلِ مَا عَصَيْتُكَ النَّارَ ، فَإِنْ تُعَذِّبْنِي فَأَنْتَ غَيْرُ ظَالِمٍ لِي . إِلَهِي فَإِذْ قَدْ تَغَمَّدْتَنِي بِسِتْرِكَ فَلَمْ تَفْضَحْنِي ، وَ تَأَنَّيْتَنِي بِكَرَمِكَ فَلَمْ تُعَاجِلْنِي ، وَ حَلُمْتَ عَنِّي بِتَفَضُّلِكَ فَلَمْ تُغَيِّرْ نِعْمَتَكَ عَلَيَّ ، وَ لَمْ تُكَدِّرْ مَعْرُوفَكَ عِنْدِي ، فَارْحَمْ طُولَ تَضَرُّعِي وَ شِدَّةَ مَسْكَنَتِي ، وَ سُوءَ مَوْقِفِي .
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ قِنِي مِنَ الْمَعَاصِي ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِالطَّاعَةِ ، وَ ارْزُقْنِي حُسْنَ الْإِنَابَةِ ، وَ طَهِّرْنِي بِالتَّوْبَةِ ، وَ أَيِّدْنِي بِالْعِصْمَةِ ، وَ اسْتَصْلِحْنِي بِالْعَافِيَةِ ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الْمَغْفِرَةِ ، وَ اجْعَلْنِي طَلِيقَ عَفْوِكَ ، وَ عَتِيقَ رَحْمَتِكَ ، وَ اكْتُبْ لِي أَمَاناً مِنْ سُخْطِكَ ، وَ بَشِّرْنِي بِذَلِكَ فِي الْعَاجِلِ دُونَ الْآجِلِ ، بُشْرَى أَعْرِفُهَا ، وَ عَرِّفْنِي فِيهِ عَلَامَةً أَتَبَيَّنُهَا . إِنَّ ذَلِكَ لَا يَضِيقُ عَلَيْكَ فِي وُسْعِكَ ، وَ لَا يَتَكَأَّدُكَ فِي قُدْرَتِكَ ، وَ لَا يَتَصَعَّدُكَ فِي أَنَاتِكَ ، وَ لَا يَئُودُكَ فِي جَزِيلِ هِبَاتِكَ الَّتِي دَلَّتْ عَلَيْهَا آيَاتُكَ ، إِنَّكَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ ، وَ تَحْكُمُ مَا تُرِيدُ ، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ .
ترجمه دعا:
نيايش آن حضرت در آمرزش خواهي
خدايا، اي آن كه گناهكاران از رحمتِ تو ياري خواهند.
اي آن كه درماندگان به يادكرد احسانِ تو امان جويند.
اي آن كه خطا پيشگان از بيم تو با فرياد بگريند.
اي مونس مردم گريزانِ دور از ديار. اي غمگسار غم زدگان و شكسته دلان. اي فرياد رس بيكسانِ بيياور. اي ياور نيازمندانِ رانده شده.
تويي كه رحمت و دانشت در همه جا فراگير است.
تويي كه هر آفريده را از نعمت خود بهرهمند كردهاي.
تويي كه بيش از آن چه كيفر ميدهي، در ميگذري.
تويي كه پيش از به خشم آمدن، مهر ميورزي.
تويي كه افزون بر آنچه باز ميداري، ميبخشي.
تويي كه آفريدگان همه از رحمتت گشايش مييابند.
تويي كه كه چون كسي را نعمتي ببخشي، پاداشي از او نخواهي.
تويي كه در كيفر دادن سركشان، اندازه نگه ميداري.
و من، اي معبودِ من، بندهي تو هستم كه به دعا فرمانش دادهاي؛ پس ميگويد: لبّيك و سعديك. اينك اين منم، اي پروردگار من، افتاده بر درگاهِ تو.
اين منم كه بار گناهان بر پشتم سنگيني ميكند. اين منم كه عمرم را در گناه به سر آوردم. اين منم كه از روي ناداني نافرمانيات كردم؛ حال آن كه اين گستاخي در حقِ تو روا نبود.
اي معبود من، آيا بر كسي كه ميخواندت رحمت ميآوري تا من در خواندنِ تو سخت بكوشم؟ آيا آن كسي را كه به درگاهت زار ميگريد ميآمرزي تا من نيز اكنون به گريه آغازم؟ آيا از كسي كه به خواري چهره بر خاكِ درت ميسايد در ميگذري؟ آيا كسي را كه از بينوايي خود پيش تو گِلِه ميكند و تنها به تو اميد بسته است، بينياز ميسازي؟
اي خداي من، آن را كه جز تو بخشندهاي نمييابد، نوميد مگردان، و آن را كه جز از تو، از هيچ كس ديگري بينيازي نخواهد، وامگذار.
اي خداي من، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و از من روي مگردان كه من رو به سوي تو آوردهام، و از رحمت خود بينصيبم مكن كه دل به اميد تو بستهام، و دست رد بر سينهام مزن كه بر درگهت به خدمت ايستادهام؛
تويي كه خود را به رحمت ستودهاي. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و بر من رحمت آور. و تويي كه خود را بخشنده ناميدهاي، پس گناهم را ببخشاي.
اي معبود من، ميبيني كه چگونه از ترس تو اشكم روان است و قلبم از بيم تو پريشان، و اندامم از شكوه تو لرزان.
و اين همه، براي آن است كه من از كردار بدِ خود شرمندهام، و از بس به درگاه تو ناليدهام، صدايم بند آمده، زبانم ياري نميكند كه با تو به راز و نياز سخن گويم.
پس، اي معبود من، ستايش براي توست. چه بسيار عيبها كه از من پوشيدهاي و رسوايم نكردهاي، و چه بسيار گناهان مرا كه نهان داشتهاي و بدانها شهرتم ندادهاي، و چه بسيار آلودگيها كه بدانها آلوده گشتهام و تو از آنها پرده برنگرفتهاي و نشان بدنامي بر گردنم نيفكندهاي و زشتيهاي آن آلودگيها را بر همسايگان عيبجوي من و رشكبران نعمتي كه به من دادهاي، آشكار نساختهاي.
آن گاه، اين همه، مرا از ادامهي آن كارهاي ناپسند كه خود ميداني، باز نداشت.
حال اي معبود من، چه كسي به رستگاري خويش از من نادانتر، و به نصيب خود از من غافلتر، و به سامان بخشيِ نفس امّاره از من بياعتناتر است كه آن روزيِ ارزاني شدهات را خرج گناهي ميكنم كه مرا از آن برحذر داشتهاي؟ و چه كسي بيش از من در گرداب باطل غوطهور و به زشتكاري گرايندهتر است كه چون بر سر دو راهيِ دعوت تو و فراخوانِ شيطان ميايستم، با ديدهي باز و آگاهانه در پي دعوت شيطان ميروم، بيآن كه دشمن او با خودم را فرموش كرده باشم؟
و در همان حال، يقين دارم كه سرانجام دعوت تو بهشت است، و فرجام دعوت او دوزخ.
پاك و منزّهي تو. چه شگفتآور است كه من به زيانِ خود گواهي ميدهم و كارهاي نهان خود را بر ميشمارم.
و شگفتآورتر از اين، بردباري توست دربارهي من، و درنگ توست در زود عقاب كردن من؛ و اين، نه از آن روست كه من پيش تو آبرو و عزّتي دارم، بلكه تنها مداراي توست با من و فزون بخشي تو بر من، تا از آن نافرمانياي كه تو را به خشم آورد، پيشگيري كنم، و از آن گناهان كه فرسودهام سازد، دست بردارم؛ و هم از آن روست كه تو بخشودن گناه مرا از عقوبت كردنم به سبب آن، دوستتر داري.
اي معبود من، گناهم بيشتر، و آنچه از من بر جاي مانده زشتتر، و كردارم بدتر است. در گرايش به باطل بيباكترم، و در فرمانبرداري از تو بيداريام ناچيزتر است، و در برابر هشدارهاي تو آگاهي و مراقبتم كمتر؛ چنان كه در شمارش كاستيهاي خويش در ميمانم و از يادآوري گناهان خود ناتوانم.
بدين كلمات، خويشتن را سرزنش ميكنم؛ زيرا به مهرباني تو كه سامان كار گنهكاران بسته بدان است، اميدوارم، و به رحمت تو كه وسيلهي آزاد كردن خطا پيشگان است، دل بستهام.
خدايا، اين گردن من است كه گناهان آن را در حلقهي بندگي درآوردهاند؛ پس بر محمد و خاندانش درود فرست و با بخشايش خود رهايش گردان. و اين پشتِ من است كه زير بار خطاها دو تا گرديده؛ پس بر محمد و خاندانش درود فرست و به فضل خود از بار خطاهايم بكاه.
اي معبود من، اگر چندان بگريم كه مژگانم فرو ريزد، و چندان زاري كنم كه صدايم بگيرد، و چندان بر درگاهت بايستم كه پاهايم آماس كند، و چندان پيش تو كمر خم كنم كه استخوانهاي پشتم به درآيد، و چندان به سجده روم كه چشمانم از چشمخانه بيرون شود، و در همهي عمر جز خاك زمين نخورم، و پيوسته تا واپسين روز آبِ خاكستر نوشم، و در اين ميان، چندان نام تو بر زبان آورم كه از گفتن باز مانم و آن گاه از شرم تو چشم به آسمان بر ندارم، باز هم سزاوار آن نخواهم بود كه حتي يك گناه از گناهانم را بيامرزي.
اگر آن گاه كه شايستهي آمرزش تو شوم، مرا بيامرزي، و آن گاه سزاوار بخشايش تو گردم، ببخشايي، همانا اين آمرزش و بخشايش نه از آن روست كه من در خورِ آنم؛ زيرا سزاي من، آن گاه كه نافرماني تو كردم، آتش بود. پس اگر عذابم كني، بر من ستم نورزيدهاي.
معبود من، اكنون كه بر گناهم پرده افكندهاي و رسوايم نساختهاي و به كَرَم خود با من مدارا نمودهاي و در كيفر كردنم شتاب نكردهاي و به لطف خود با من بردبار بودهاي و نعمت خود را دگرگون و زلالِ احسانِ خويش را تيره نگرداندهاي، بر زاريهاي دراز و بيچارگيهاي سخت و بدحاليهاي من رحمت آور.
خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا از گناهان در امان دار، و به فرمانبرداري خود وادار، و توفيقم ده كه به نيكي از بيراههي معصيت به راه طاعت باز گردم. با آبِ توبه پاكم ساز و ياريام ده كه گناه نكنم، و به تن درستي حال و روزم را بهتر كن، و شيريني آمرزشت را به من بچشان، و مرا آزاد كردهي بخشايش و رحمت خود گردان، و از خشمِ خود براي من امان نامهاي بنويس، و از مژدهي اين نعمتها در اين جهان، پيش از رفتن به آن جهان، شادمانم ساز؛ مژدهاي كه آن را بشناسم، و براي من در آن نشانهاي بگذار كه به آن آگاه شوم.
اين خواستهها، بيش از توان تو نباشد، و با وجود قدرت و بردباريات، بر تو دشوار نيايد، و با آن بخششهاي بزرگ كه آيات قرآنت دليل بر آنهاست، تو را به سختي نيندازد، كه تو هر چه خواهي، همان كني، و هر چه اراده كني، به همان فرمان دهي. و تو بر هر كار توانايي.