#آذربایجان_شرقی #آذربایجان_شرقی_حوزه_علمیه_حضرت_ولی عصر (عج) بناب کرسی_آزاد_اندیشی کرسی آزاد اندیشی طلبه با استاد با موضوع منشا ء دین در تاریخ 23 اردیبهشت 1398، با حضور حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا حسن زاده و طلاب پایه پنجم در حوزه علمیه
بحث منشأ دين يكي از مباحث كلام جديد است كه در دوره ي جديد به مباحث دين پژوهي پاي نهاده است، مراد از منشأ دين تبيين چگونگي پيدايش دين است، در واقع دين به عنوان يك واقعيت تاريخي چگونه پديد آمده آيا منشأ پيدايش آن طبيعي و بشري بوده يا ماوراي طبيعي والهي است؟
ديگر آن كه منشأ يا عامل گرايش انسان به اين دين در طول تاريخ چه بوده آيا منشأ دروني دارد يا بيروني؟
از دير باز موضوع دين و منشأ آن مورد توجه بوده است و كتب مختلفي در اين باب به نگارش درآمده است از جمله:
- دين شناسي از عبدالله جوادي آملي
- درآمدي بر كلام جديد از علي رباني گلپايگاني
- خاستگاه دين از عليرضا قائمي نيا
ولي با توجه به نياز جامعه و اينكه هر چند کتبی در این موضوع نگارشته شده است ولی چون کتاب خاصی که فقط در مورد منشأ دین باشد وجود ندارد و غالباً با چند موضوع دیگر همراه است لذا این موضوع انتخاب شد تا از میان همه کتابها مطالب به صورت منسجم و با ساختاری گویا و روان جمع آوری شود و به صورت ساده تر به زبان امروزی به حقیقت طلبان علم و دانش ارائه شود.
براي يك ديندار هرگز اين سؤال به صورت واقعي بر دين مطرح نمي¬شود كه« چرا او به دين گرايش پيدا كرده است؟» يا «چرا ديني را كه او به آن گرايش دارد پيدا شده است؟» به تعبير ديگر، سؤال از منشأ دين براي يك متدين هرگز مطرح نمي¬شود زيرا ضروري¬ترين اعتقاد يك ديندار وجود خداست. و اگر كسي به وجود خدا معتقد باشد سؤال از علت پيدايش دين نيز برايش حل شده است. او معتقد است كه خداوند با فراهم نمودن زمينه¬هاي هدايت بشر و با ارسال رسل و انزال كتب، بشر را به سوي دين هدايت نموده است و به تبع آن، بشر نيز به سوي دين كه راه هدايت مي باشد رهنمون گشته است و به اين ترتيب دين به وجود آمده است.
اين سؤال براي شخصي مطرح خواهد شد كه به وجود خدا ايمان ندارد بدين جهت اولين چيزي كه ذهن وي را به خود مشغول مي¬دارد اين است كه چرا مجموعه¬هايي به نام دين به وجود آمده و اين چنين جوامع مختلف را علي¬رغم تعدد فرهنگ¬ها و آداب و رسوم¬ها تحت تأثير قرار داده است؟
بنابراين منشأ دين« از تشكيك¬ها و پرسش¬هاي انسان دوره جديد در مورد دين وباورهاي ديني زاده شده است» زيرا كه از يك سو با پيدايش تشكيك¬هاي جديد، دين و عقايد ديني مورد شك واقع شد اما از سوي ديگر گرايش دسته جمعي انسان¬ها به دين نيز غير قابل انكار بود.« آنچه كه پيش از علم جديد در اذهان رسوخ داشت اين بود كه دين امر خدائي و تبيين دين بايد براساس فرض وجود خدا انجام شود» . اما در عصر جديد به دليل ضعف اعتقاد به وجود خدا تبيين منشأ دين براساس وجود خدا نيز كم رونق گرديد بدين جهت لازم بود كه به اين پرسش پاسخ گفته شود چگونه امري كه چيزي جز توهمات نيست چنين عميق در روح و جان آدمي ريشه دوانده است؟
بدين ترتيب بحثي به نام منشأ دين به وجود آمد كه نظريات مختلفي پيرامون آن شكل گرفت كه به صورت كلي به دو دسته تقسيم مي شود 1.نظريات الحادي(طبيعت گرايانه) 2. نظريات خداگرايانه.
نظريات الحادي درباره منشأ دين دو ويژگي مهم دارند:
1. تكامل گرا هستند؛ يعني حالت ساده¬اي براي اديان در نظر مي¬گيريد و آنرا براساس عاملي رواني و يا جامعه¬شناختي تبيين مي¬كنند و سپس اديان پيچيده را حالت تكامل يافته آن دين ساده مي¬دانند. به عنوان مثال، برخي ساده¬ترين دين را توتميسم مي¬دانند. به اين جهت، نظريات الحادي را نظريات تكامل گرايانه نيز مي¬گويند.
2. اين نظريات عدم وجود خدا را به عنوان پيش فرض دارند.
هيچ يك از اين نظريات دليلي براي عدم وجود خدا ندارند، ولي سعي مي¬كنند با تبيين روانشناختي و يا جامعه شناختي، دين را رد كنند، ولي در حقيقت براين پيش فرض نادرست مبتني هستند كه براي دين منشأيي باطل بتراشند.
نظريات خداگرايانه، نظرياتي هستند كه براين پيش فرض استوارند كه منشأ دين خدا است. البته مراد از پيش فرض اين نيست كه بدون دليل اين امر را پذيرفته¬اند، ولي در بيان منشأ دين به آن دلايل معمولاً پرداخته نمي¬شود. نظريات خداگرايانه بايد تبييني هم براي دينداري داشته باشند. دين پديده¬اي نيست كه بيرون از ايمان و دينداري اشخاص باشد. دين شيئي فيزيكي نيست كه بدون ايمان و دينداري باشد. لااقل بايد فردي به آن ايمان داشته باشد تا بگوييم اين دين وجود دارد و يا در گذشته كساني به آن ايمان داشته باشند تا بگوييم اين دين وجود داشته است. از اين رو نظريات خداگرايانه بايد تبييني براي دينداري نيز داشته باشند. يعني روشن سازند كه چرا انسان¬ها ديندار هستند.